دهی است از دهستان میان دربند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان، واقع در 29 هزارگزی شمال کرمانشاه و سه هزارگزی خاور شوسۀ کردستان. این ده کوهستانی و سردسیر و دارای 90 تن سکنۀ شیعی مذهب و کردی و فارسی زبان است ازچشمه سار مشروب میشود. محصولاتش غلات، حبوبات دیمی، لبنیات میباشد. اهالی به کشاورزی گذران میکنند و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ص 154)
دهی است از دهستان میان دربند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان، واقع در 29 هزارگزی شمال کرمانشاه و سه هزارگزی خاور شوسۀ کردستان. این ده کوهستانی و سردسیر و دارای 90 تن سکنۀ شیعی مذهب و کردی و فارسی زبان است ازچشمه سار مشروب میشود. محصولاتش غلات، حبوبات دیمی، لبنیات میباشد. اهالی به کشاورزی گذران میکنند و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ص 154)
خداوند خانه. صاحبخانه. (ناظم الاطباء) (آنندراج) : گرچه بباطل اختران افسر عاجزان برند اوست مظفری بحق خانه خدای مملکت. خاقانی. دل خوان تو شد خواه روی خواه نشینی بر تونرسد حکم که تو خانه خدایی. خاقانی. مرغ مألوف که با خانه خدا انس گرفت گر بسنگش بزنی جای دگر می نرود. سعدی. کعبۀ دولتی و ظل خدا خانه خداست. سلمان ساوجی. تو چون گدای کاهل جاهل نشسته ای بر در خموش و خانه خدا از تو بی خبر. قاآنی. ، نمازگاه. (ناظم الاطباء). مسجد
خداوند خانه. صاحبخانه. (ناظم الاطباء) (آنندراج) : گرچه بباطل اختران افسر عاجزان برند اوست مظفری بحق خانه خدای مملکت. خاقانی. دل خوان تو شد خواه روی خواه نشینی بر تونرسد حکم که تو خانه خدایی. خاقانی. مرغ مألوف که با خانه خدا انس گرفت گر بسنگش بزنی جای دگر می نرود. سعدی. کعبۀ دولتی و ظل خدا خانه خداست. سلمان ساوجی. تو چون گدای کاهل جاهل نشسته ای بر در خموش و خانه خدا از تو بی خبر. قاآنی. ، نمازگاه. (ناظم الاطباء). مسجد