جدول جو
جدول جو

معنی خانه خدایی - جستجوی لغت در جدول جو

خانه خدایی
(نَ/ نِ خُ)
صاحبخانگی. حالت صاحبخانه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خانه داری
تصویر خانه داری
فن یا هنر اداره کردن خانه شامل آشپزی، خیاطی، بهداشت، تغذیه، تربیت اطفال، اقتصاد، صنایع دستی، اخلاق، مقررات خانوادگی و مانند آن، تدبیر منزل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خانه خدا
تصویر خانه خدا
کنایه از کعبه، مسجد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خانه خدا
تصویر خانه خدا
صاحب خانه، دارای خانه، مالک خانه
فرهنگ فارسی عمید
(نَ / نِیِ خُ)
کعبه. مسجد الحرام. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نِ خُ)
دهی است از دهستان میان دربند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان، واقع در 29 هزارگزی شمال کرمانشاه و سه هزارگزی خاور شوسۀ کردستان. این ده کوهستانی و سردسیر و دارای 90 تن سکنۀ شیعی مذهب و کردی و فارسی زبان است ازچشمه سار مشروب میشود. محصولاتش غلات، حبوبات دیمی، لبنیات میباشد. اهالی به کشاورزی گذران میکنند و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ص 154)
لغت نامه دهخدا
عمل سرایدار، عمل حافظ خانه، رجوع به ’خانه پا’ شود
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ خُ)
خانه خدا: یکی از لوازم صحبت آن است که یا خانه بپردازی یا با خانه خدای درسازی. (گلستان سعدی).
خانه خدای گو در برج کبوتران.
سعدی (هزلیات)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
میانه روی. درست خرجی. (ناظم الاطباء) ، تدبیر منزل. مواظبت زن در کارهای خانه
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ خوا / خا)
یگانگی. صمیمیت. رفاقت
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ خَ)
تهیدستی. بدبختی. چون: این کار موجب خانه خرابی است، زیان بسیار. زیانی که مستوعب تمام دارایی شود
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ خُ)
خداوند خانه. صاحبخانه. (ناظم الاطباء) (آنندراج) :
گرچه بباطل اختران افسر عاجزان برند
اوست مظفری بحق خانه خدای مملکت.
خاقانی.
دل خوان تو شد خواه روی خواه نشینی
بر تونرسد حکم که تو خانه خدایی.
خاقانی.
مرغ مألوف که با خانه خدا انس گرفت
گر بسنگش بزنی جای دگر می نرود.
سعدی.
کعبۀ دولتی و ظل خدا خانه خداست.
سلمان ساوجی.
تو چون گدای کاهل جاهل نشسته ای
بر در خموش و خانه خدا از تو بی خبر.
قاآنی.
، نمازگاه. (ناظم الاطباء). مسجد
لغت نامه دهخدا
تصویری از خانه داری
تصویر خانه داری
عمل خانه دار، شغل خانه دار تدبیر منزل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خانه خدا
تصویر خانه خدا
بیت الله، کعبه، صاحبخانه، خداوند خانه، مباشر، کدخدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خانه داری
تصویر خانه داری
هنر اداره خانه یا مجموعه آگاهی های مربوط به آن مانند، آشپزی، خیاطی، شغل و عمل خانه دار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خانه خدا
تصویر خانه خدا
((~ خُ))
صاحبخانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خانه آرایی
تصویر خانه آرایی
دکوراسیون منزل
فرهنگ واژه فارسی سره
تهی دستی، افلاس، ورشکستگی، ویرانه نشینی
فرهنگ واژه مترادف متضاد